Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

فقیر

Thursday, 18 Tir 1394، 04:46 AM
اوزاکا، شیرینی سرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینی هایخوشمزه ای بود که می پخت. مشتری های بسیار ثروتمندی به این مغازهمی آمدند، چون قیمت شیرینی ها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همانعقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش آمد مشتری ها به این طرف نمی آمد. مهمنبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
یک روز مرد فقیری با لباس های مندرس وموهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش خوان آمد. قبل از آن کهمرد فقیر به پیشخوان برسد، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید وفروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش آمد گفت وبا صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب هایش را بگردد تا پولی برای یک تکهشیرینی بیابد!
صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست های مرد فقیر قرار داد وهنگامی که او فروشگاه را ترک می کرد، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می کرد.
وقتیمشتری فقیر رفت، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی کهبرای مشتری های ثروتمند از جای خود بلند نمی شوید، چرا برای مردی فقیرشخصاً به خدمت حاضر شدید.
صاحب مغازه در پاسخ گفت: مرد فقیر همه ی پولی را که داشت برای یک تکهشیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد.افراد ثروتمند هم برای ما ارزش قائلند اما نه به اندازه ی افراد فقیر
موافقین ۱ مخالفین ۰ 94/04/18
سین الف میم

نظرات  (۱)

18 Tir 94 ، 05:43 آبی آسمانی
علی دیگر نمی آید . . .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی