Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

خلقت انسان-متن ادبی

Saturday, 6 Tir 1394، 01:48 AM
رودها در قلب دریاها پنهان میشدند و نسیم ها پیام عشق به هر سو می پراکندند ,و پرندگان در سراسر زمین ناله ی شوق بر میداشتند و جانوران,هر نیمه,با نیمه ی خویش در زمین می خرامیدندو یاس ها عطر خوش دوست داشتن را در فضا می افشاندند و اما ...خدا همچنان تنها ماند و مجهول,و در ابدیت عظیم و بی پایان ملکوتش بی کس! و در آفرینش پهناورش بیگانه.می جست و نمی یافت.

آفریده هایش او را نمیتوانستند دید ,نمیتوانستند فهمید,می پرستیدندش,اما نمیشناختندش و خدا چشم براه (آشنا)بود.

پیکر تراش هنرمند و بزرگی که در میان انبوه مجسمه های گونه گونه اش غریب مانده است,در جمعیت چهره های سنگ و سرد تنها نفس می کشید.کسی (نمیخواست),کسی (نمی دید),کسی(عصیان نمیکرد),کسی عشق نمی ورزید,کسی نیازمند نبود,کسی درد نداشت...و.....وخداوند خدا ,برای حرفهایش مخاطبی نیافت!هیچکس او را نمیشناخت,هیچکس با او (انس )نمیتوانست بست..........................(انسان)را آفرید!و این نخستین بهار خلقت بود.
موافقین ۱ مخالفین ۰ 94/04/06
سین الف میم

نظرات  (۶)

عالییی
درواقع حسن تعلیل بود چون
خداوند مارا برای سرگرمی خود نیافریده است
ولی به هر حال زیبا بود
06 Tir 94 ، 13:13 agostic tavakoli
وبلاگتون زیباست 
امیدوارم همین جور دوام پیدا کنه 
خوشحال می شم به وب منم سر بزنی

06 Tir 94 ، 02:01 نيلوفر
انسان، تنها مي تواند آن باشد كه خود را چنان بيند؛ و تنها مي تواند به جايي برسد كه خود را در آنجا ببيند.((فلورانس اسكاول شين))
06 Tir 94 ، 02:00 فاطمه .ح
عجــب!
تشبیهات جالبی بودن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی