Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

مبارزی که خوب تمرین می کند بهتر می جنگد:
هرچه با تلاش بیشتری به تمرین بپردازید نبردی ساده تر خواهید داشت. تمرین درست باید مانند صحنه های برخورد واقعی باشد. هر وقت که خسته شدید فورا تمرین را رها نکنید، چرا که در میدان نبرد فرصت نفس تازه کردن نخواهید داشت.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 14 Ordibehesht 94 ، 13:56
سین الف میم
یک مبارز اجازه نمی دهد نگرانیسلام، جایی پول دزدیده می شود اگر سر قرآن باز کنیم یا دعا بگیریم متو نیروی او را هدر بدهد، مارک تواین می گوید نگرانی شبیه این است که بخ
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 12 Ordibehesht 94 ، 18:58
سین الف میم
ما باده به عشق مرتضی می نوشیم/از عشق ولای او چو خم در جوشیم/به دشمن او بگو بمیرد ز حسد/یک موی علی را به جهان نفروشیم...
ولادت امیرالمؤمنین،علی علیه السلام،مبارک...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 12 Ordibehesht 94 ، 18:34
سین الف میم
یک مبارز هرگز کینه توز نیست، او میداند که کینه توزی تنها او را در گذشته نگاه می دارد. در حالی که او نیاز دارد همیشه در حال آماده شدن برای آینده باشد.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 09 Ordibehesht 94 ، 19:59
سین الف میم
دختر و پسر كوچكي با هم در حال بازي بودند ، پسر تعدادي تيله براق و خوشرنگ و دختر چند تايي شيريني خوشمزه با خود داشت.

پسر به دختر گفت : من همه تيله هايم را به تو مي دهم و تو هم در عوض همه شيريني هايت را به من بده.

دختر بلافاصله قبول كرد، پسر بدون اين كه دختر متوجه شود، قشنگ ترين تيله را يواشكي زير پايش پنهان كرد و مابقي تيله ها را به دخترك داد. ولي دختر روي قولش ماند و هرچه شيريني داشت، به پسرك داد.

همان شب دختر مثل فرشته ها با آرامش خوابيد؛ ولي پسر نمي توانست بخوابد؛ چون به اين فكر مي كرد همان طور كه خودش بهترين تيله اش را به دختر نداده، حتماً دختر هم چند تا شيريني قايم كرده و همه را به او نداده ! ...!

 

نتيجه اخلاقي :

عذاب وجدان هميشه با كسي است كه صادق نيست.

آرامش با كسي است كه صادق است.






لطفا نظر بدید
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 06 Ordibehesht 94 ، 13:21
سین الف میم
مردي به استخدام يك شركت بزرگ چند مليتي درآمد. در اولين روز كار خـــود، با مسوول كافه تريا تماس گرفت و فرياد زد: « يك فنجان قهوه براي من بياوريد »
.

‏صدايي از آن طرف پاسخ داد: « شماره داخلي را اشتباه گرفته اي. مي‌داني با چه كسي حرف مي‌زني؟ »


‏كارمند تازه وارد گفت: « نه »


صداي آن طرف گفت: « من مدير اجرايي شركت هستم، ابله »


‏مرد تازه وارد با لحني حق به جانب گفت: « و تو مي‌داني با چه كسي حرف مي‌زني بيچاره ؟!!»


مدير اجرايي گفت: « نه
»


کارمند تازه وارد گفت: « خوبه » و سريع گوشي را گذاشت
.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 06 Ordibehesht 94 ، 13:06
سین الف میم
تا زمانی که با بزرگترین ضعف هایت رو در رو نشوی، قدرت واقعی خود را نخواهی شناخت.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 Ordibehesht 94 ، 10:07
سین الف میم
دخترک طبق معمول هر روز جلوي کفش فروشي ايستاد و به کفش هاي قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد. بعد به بسته هاي چسب زخمي که در دست داشت،
خيره شد و
ياد حرف پدرش افتاد. «اگر تا پايان ماه هر روز بتوني تمام چسب زخم هايت را بفروشي، آخر ماه کفش هاي قرمز رو برات مي خرم
».


دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت: يعني من بايد دعا کنم که هر روز دست و پا يا صورت 100 نفر زخم بشه تا
...

 
و بعد شانه هايش را بالا انداخت و راه افتاد و گفت: نه... خدا نکنه... اصلآ کفش نمي خوام
!!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 Ordibehesht 94 ، 06:46
سین الف میم
دانشمندی آزمایشی بسیار جالب طراحی و اجرا کرد :


او آکواریومی
را
با دیواری شیشه ای به دو قسمت تقسیم کرد. در یک قسمت ماهی بزرگی انداخت و در قسمت دیگر ماهی کوچک تری که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ تر بود. دانشمند به ماهی بزرگ تر هیچ غذایی نداد تا تنها غذایش همان ماهی دیگر درون آکواریم باشد. مطابق انتظار او برای خوردن ماهی کوچک تر بارها و بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار به دیواری نامرئی برخورد نمود. دیوار شیشه ای به راحتی او را از غذای محبوب و لذیذش جدا کرده بود. بالا خره بعد از مدتی، از حمله به ماهی کوچک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به طرف دیگر آکواریوم و خوردن ماهی کوچک تر کاری غیر ممکن است.


 


دانشمند شیشه ی وسط را برداشت، اما ماهی بزرگ تر هرگز به سمت ماهی کوچک حمله نکرد. او حتی به قسمت دیگر آکواریوم شنا نکرد. اما چرا؟

 


دیوار شیشه ای دیگر وجود فیزیکی نداشت، اما ماهی بزرگ درون ذهنش دیواری شیشه ای ساخته بود. دیواری که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود. دیوار باور خودش. باورش به محدودیت.


 


بهترین نتایجی که از این آزمایش مبتکرانه می توان گرفت، مربوط به ماهی ها نیست؛ بلکه مربوط به خود ماست :


اگر با دقت در اعتقاداتمان جستجو کنیم، دیوارهای شیشه ای بسیاری پیدا خواهیم کرد که نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمان است در حالی که بسیاری از آن ها
 
فقط در درون
 
ذهن ما وجود دارند و نه در واقعیت. در یک کلام
«شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید هستید، اما بیش از آنچه باور دارید می توانید انجام دهید»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 Ordibehesht 94 ، 06:42
سین الف میم
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را
 
دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد همسایه اش در دزدی
 
مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند
،
پچ پچ
 
می کند ...


آن قدر از شک خود مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند تا
نزد قاضی برود. اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده
 
بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت:


و دریافت که او مثل
 
یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می
 
کند
.
..!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 Ordibehesht 94 ، 06:36
سین الف میم