Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus

بسم الله الرحمن الرحیم

Papyrus
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

همه-هیچ

Thursday, 27 Farvardin 1394، 06:24 AM
شبی، پسری نزد مادرش که در آشپزخانه در حال پختن شام بود، رفت و یک برگه کاغذ را به او داد
.
مادر دست هایش را با حوله ای تمیز کرد و نوشته ها را با صدای بلند خواند
.
پسرش با خط بچه گانه نوشته بود
:


صورتحساب
:


کوتاه کردن چمن باغچه

۵ دلار


مرتب کردن اتاق خوابم


۱ دلار


مراقبت از برادر کوچکم


۳ دلار


بیرون بردن سطل زباله


۲ دلار


نمره ی ریاضی خوبی که امروز گرفتم


۶ دلار


جمع بدهی شما به من
:


۱۷ دلار


مادر لحظه ای به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب فرزندش این عبارت را نوشت
:


بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی


هیچ


بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم و دعا کردم


هیچ


برای تمام زحماتی که در این سال ها کشیدم تا تو بزرگ شوی


هیچ


بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازی هایت


هیچ


و اگر همه ی این ها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه ی عشق به تو هیچ است
.
وقتی که پسر آنچه را که مادرش نوشته بود را خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت


: «
مامان دوستت دارم
».
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت


:
قبلا به طور کامل پرداخت شده


پیشنهاد
:
اگر در کنار مادر خود هستید، او را ببوسید و اگر از او دورید، با او تماس بگیرید و اگر از دنیا رفته برایش دعایی نمایید
موافقین ۱ مخالفین ۰ 94/01/27
سین الف میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی