رفاقت...
Thursday, 6 Farvardin 1394، 07:34 AM
در میانه جنگ جهانی اول...
سرباز:میشه برم دوستم رو که زخمی شده نجات بدم؟
فرمانده:ارزشش رو نداره،تا تو بری اون مرده.
...ولی سرباز رفت...و با جنازه رفیقش برگشت.
فرمانده:دیدی گفتم ارزش نداره؟
سرباز:چرا،داشت.وقتی رسیدم بالای سرش گفت:میدونستم که میای رفیق...
سرباز:میشه برم دوستم رو که زخمی شده نجات بدم؟
فرمانده:ارزشش رو نداره،تا تو بری اون مرده.
...ولی سرباز رفت...و با جنازه رفیقش برگشت.
فرمانده:دیدی گفتم ارزش نداره؟
سرباز:چرا،داشت.وقتی رسیدم بالای سرش گفت:میدونستم که میای رفیق...
94/01/06