راحتی-داستان کوتاه
Friday, 9 Mordad 1394، 05:44 AM
مرد فاسقی همیشه احکام و مسائل شرعی را به زنش تعلیم می داد و همواره وی را به زهد و پارسایی وا می داشت.
عالمی از او پرسید: سبب چیست که خود آن چنان هستی و زنت را این چنین وا می داری؟
مرد گفت: من خود می دانم به جهنم خواهم رفت می خواهم این زن به بهشت رود تا در جهنم پیش من نباشد و لااقل آن جا از دستش راحت باشم!
عالمی از او پرسید: سبب چیست که خود آن چنان هستی و زنت را این چنین وا می داری؟
مرد گفت: من خود می دانم به جهنم خواهم رفت می خواهم این زن به بهشت رود تا در جهنم پیش من نباشد و لااقل آن جا از دستش راحت باشم!
94/05/09
تاخیرم رو ببخشید.
شما هم لینک شدید.
موفق باشید.